to acquire, to appropriate, to annex, to hog, to bag, to sire (child)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شرکت به دنبال صاحب شدن کسبوکارهای کوچکتر برای توسعهی سهم بازار خود است.
The company is looking to acquire smaller businesses to expand its market share.
موزه میتواسنت صاحب یک نقاشی کمیاب از هنرمندی معروف بشود.
The museum was able to acquire a rare painting by a famous artist.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «صاحب شدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صاحب شدن